آرمانآرمان، تا این لحظه: 17 سال و 26 روز سن داره

آرمان روان

شروع تابستان

با شروع تعطیلات، آرمان گلی روزهای فرد باید برن کلاس. از صبح تا ظهر. به ترتیب کلاس شنا، زبان و رباتیک. میدونم که برای بچه این سنی خسته کننده ست ولی چاره ای نیست. مخصوصا کلاس شنا که چون برای اولین بارشه که تنهایی میره استخر خیلی نگران کننده ست. جیگمل نازم دیروز به نوید و ارشیا(پسرهای فامیل) میگفته: شما هم مجبورید برید مدرسه که اونا هم گفتن آره و پسرم جواب داده: متاسفانه منم باید برم پسر نازم میدونم که بخاطر مشغله کاری مامان و بابا خیلی اذیت میشی ولی بدون که هر کاری میکنیم بخاطر آینده و خوشبختی توست. شاید از سر خود خواهی خودمون باشه ولی عاشقونه دوست داریم و بهترینها رو برات میخوایم. جغرافیای کوچک من همین چشم های مشکی توست که هیچ چیز ج...
28 خرداد 1392

پایان دوره آمادگی

آرمان جونم یه سال دیگه رو با موفقیت تموم کرد. پسرم دیگه بزرگ شده. به هرکسی که میرسه میگه امسال میرم کلاس اول. ناز پسرم خوندن رو کاملا یاد گرفته. عزیزدل مامان، بهت می بالم. خیلی خیلی دوست دارم و بهترینها رو برات آرزو میکنم. لحظه لحظه های با تو بودن و دیدن بزرگ شدنت منو غرق شور و شادی میکنه. الهی که زنده باشی. اینم چندتا از عکس از مراسم جشن پایان دوره آمادگی: ...
14 خرداد 1392
1